فلسفه و هدف جهاد
یکی از مسائل این است که اسلام جهاد را برای چی وضع کرده است ؟ بعضی ها معتقدند اساسا در دین نباید جهاد وجود داشته باشد ، در دین نباید قانون جنگ وجود داشته باشد ، چون جنگ بد چیزیست ، دین باید بر ضد جنگ باشد ، نه اینکه خودش قانون جنگ وضع کرده باشد ، و ما میدانیم که یکی از فروع دین اسلام جهاداست.
جهاد و آزادی عقیده
می گویند اولا چرا چنین ماده قانونی در دین اسلام وجود دارد و ثانیا
مسلمین بواسطه همین اجازه قانونی از طرف اسلام با ملتها وارد جنگ شدند و اسلام را بزور تحمیل کردند .
مشروعیت جنگ
مسئله اول درباره اصل مشروعیت جهاد است ، درباره این که آیا صحیح است که در متن یک دین و در متن قانون آن ، قانون جنگ وجود داشته باشد یا نه ؟ معترض میگوید : نه . چون جنگ بد است ، و دین هم همیشه باید مخالف بدیها باشد ، پس باید مخالف جنگ باشد ، یعنی طرفدار صلح باشد .
جنگ یا تجاوز ؟
آیا جنگ مطلقا بد است ، حتی در مقام دفاع از یک حق و یا تهاجم و تجاوز بد است ؟ پس باید مورد و منظور جنگ را بدست آورد که
برای چه منظور و برای چه هدفی است . یکوقت است که جنگ تهاجم است یعنی مثلا فرد یا ملتی چشم طمع به حقوق دیگران ، مثلا به سرزمین دیگری میدوزد ، چشم طمع به ثروت مردمی می دوزد و با اینکه تحت تأثیر جاه طلبی فراوان و تفوق طلبی و برتری طلبی قرار می گیرد و ادعا میکند که نژاد من فوق همه نژادهاست و برتر از همه نژادهاست ، پس بر همه نژادهای دیگر باید حکومت بکند .
این هدفها هدفهای نادرست است . جنگی که بخاطر تصاحب سرزمینی باشد ، یا بخاطر تصاحب ثروت مردمی باشد ، یا بخاطر تحقیر مردمی باشد و بر اساس این باشد که این مردم جنس پست ترند و ما جنسبرتر ، و جنس برتر باید بر جنس پستتر حکومت کند این را میگویند تهاجم ، این جنگ مسلما بد است و شک ندارد . جنگ برای تحمیل عقیده را نیز جداگانه رویش صحبت می کنم .
جنگ دفاعی
ولی اگر جنگی برای دفع تهاجم باشد ، دیگری به سرزمین ما تهاجم کرده است ، به مال و ثروت ما چشم دوخته است ، به حریت و آزادی و آقائی ما چشم دوخته و میخواهد سلب کند و میخواهد آقائی خود را به ما تحمیل کند ، اینجا دین چه باید بگوید ؟ آیا باید بگوید : جنگ مطلقا بد است ، دست به اسلحه بردن بد است ، دست به شمشیر بردن بد است ، ما طرفدار صلحیم !
بدیهی است که این سخن مسخره است ، حریف دارد با ما میجنگد ، و ما با کسیکه به ما تهاجم کرده در حالیکه میخواهد ما را بر باید نجنگیم و از خودمان در واقع دفاع نکنیم به بهانه صلح ؟ ! این صلح نیست ، این تسلیم است .
صلح غیر از تسلیم است
اینجا ما نمی توانیم بگوئیم ما چون طرفدار صلحیم با این جنگ مخالفیم ،
این معنایش این است که ما طرفدار ذلت هستیم ، طرفدار تسلیم هستیم . اشتباه نشود این دوتا با یکدیگر از زمین تا آسمان متفاوتند . صلح معنایش این است که همزیستی شرافتمندانه . اما این همزیستی شرافتمندانه نیست ، همزیستی است که از یک طرف عین بی شرفی است بلکه از دو طرف عین بی شرفی است از آنطرف بی شرفی تجاوزگری ، و از این طرف بیشرفی تسلیم شدن
در مقابل ظلم . پس این مغالطه را باید از میان برد اگر کسی بگوید که من مخالف جنگیم و جنگ مطلقا بد است چه جنگی که تهاجم باشد و چه جنگی که دفاع و مبارزه با تهاجم باشد ، اشتباه کرده است . جنگ تهاجمی قطعا بد است و جنگ به معنی ایستادگی در مقابل تهاجم قطعا خوب است و از ضروریات زندگی بشر است .
قرآن هم باین مطلب اشاره میکند بلکه تصریح میکند . در یکجا میفرماید :
« و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض »( بقره - 251 ) .
در یکجا میفرماید : « لهدمت صوامع و بیع و صلواه و مساجد یذکر فیها اسم الله »( حج - 40 ) . اگر خداوند بوسیله بعضی از افراد بشر ، جلو بعضی دیگر را نگیرد خرابی و فساد همه جا را میگیرد ، و لهذا تمام کشورهای دنیا نیروی دفاع را برای کشور واجب و لازم می دانند . یک ارتشی که وظیفهاش جلوگیری از تجاوز است وجودش لازم و ضروری است حالا یک کشور ارتش دارد برای تجاوز کردن به دیگران ، یکی ارتش دارد برای دفاع ، نگوئید آنهم که ارتش دارد و تجاوز ندارد زورش نمیرسد اگر داشته باشد آنهم تجاوز میکند ، من باین مطلب کار ندارم ارتش داشتن برای دفاع برای هر کشوری واجب است که آنقدر نیرومند باشد تا جلو تجاوز را بگیرد .
قرآن می گوید:
« و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم » ( انفال - 60 ) .
تا آن حدیکه می توانید نیرو تهیه کنید ، قدرت در سرحدهای خودتان متمرکز کنید .قرآن می گوید برای اینکه رعب شما در دل دشمن قرار بگیرد و دشمن خیال تجاوز به ساحت شما را در دماغ خودش ندهد نیرو تهیه کنید و نیرومند باشید
منبع : جهاد -استادشهید مطهری -ص١٢تا ١۶
.:
Weblog Themes By
WeblogSkin :.